شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
به خدا حـافـظی تـلـخ تو سـوگـنـد نشد هرچه کردیم که درخیمه شودبندنشد پدرش کوهی پُرازصبروشکیبایی بود به پـدر این گـل معـصـوم هـمانند نشد
ازهـمان لحـظـۀپـروازکـبـوتـرهایت آشـنـا صـورت او با گـل لـبـخـنـد نشد
ظاهـراً پیـش من اما دل او درگـودال زیر شـمـشیرغـمت بود که پابـند نشد خواهرت نیست مقصر تو خودت میدانی سـعی کـردم که نیـاید به خـداونـد نشد
سهمش ایکاش سهشعـبه نشودآه ولی در تـمـامـیِ مـقـاتـل نـنـوشـتـنـد،نـشـد آنچنان دوخت سهشعبه بدنش را به حسین انـدکی فـاصـله مـابـین دودلـبـند نـشد